جواني 24 ساله هستم كه مدت زيادي از ازدواجم نمي گذرد، با همسرم ۱۱سال اختلاف سنی دارم، چه كاره و چه رفتارهاي بايد انجام دهم که در زندگی و آینده ام با مشکل روبرونشوم.
کارشناس ارشد مشاوره خانواده: با اينكه نمی توان درباره عدد دقیق فاصله سنی زوجین و نقش آن در موفقیت و شکست زندگی زناشویی قانون یکسانی برای همه افراد صادر کرد اما بايد توجه داشته باشيد كه تناسب سنی از جمله موازین زیربنایی و اساسی در ازدواج است که بی توجهی به آن، زمینه ساز بسیاری از کج خلقی ها و ناسازگاری ها در زندگی زناشویی خواهد شد.
در واقع تفاوت سنی عاملی است که در کنار تفاوت های اخلاقی، شخصیتی و ظاهری اختلافات زناشویی را تشدید می کند. آنچه در این میان اهمیت دارد این است که اختلاف سنی زن و مرد نباید آنقدر زیاد باشد که در مسائل اساسی زندگی شان نظیر عقاید و ارزش ها، ارتباط با اقوام و دوستان، تفریحات و سرگرمی ها شکاف زیادی را ایجاد کند چرا که تفاوت فاحش نگرش در این حوزه ها باعث بروز اختلافات و یا دلسردی هایی در زندگی زناشویی می شود.
در ادامه نقل قول هایی از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره را که اختلاف سنی زیاد با همسرشان برایشان مشکلاتی ایجاد کرده است. می خوانید:
تبیین روانشناسانه «کبوتر با کبوتر/ باز با باز» از زبان مراجعین
* وارد اتاقم شد. احساس می کند دنیای شان، باورهای شان و احساسات شان به اندازه یک قاره از هم فاصله دارد، از خاطرات تلخ و شیرین ازدواج شان حرف می زند و می گوید: «روزهای اول ازدواج مان با شوهرم برای خرید چند دست لباس عید وارد مغازه ای شدم.
بعد از پایان خرید همسرم کارت بانکی خود را به من تحویل داد و به سمت خودرواش رفت تا لباس هایی که خریده ام داخل آن بگذارد، خرید گران قیمت ما از یک طرف و دیدن خودروی مدل بالای همسرم که روبه روی مغازه پارک شده بود از طرف دیگر، باعث شد فروشنده خانم واکنش نشان دهد ؛ با حسرت تمام نگاهی به من انداخت و گفت: کاش پدر من هم مثل پدر شما بود! هم ثروتمند، هم با سلیقه در خرید...». بعد از گفتن اين خاطره نگاه تلخي همراه با لبخندي كرد و در سکوتی سنگین محصور شد. سکوتی سرشار از ناگفته ها ...
* جنس نگرانی های امیر حسین متفاوت است او ۱۶ سال از همسرش مریم که ۳۰سال دارد. بزرگ تر است. امیرحسین می گوید:
« در روزهاي اول اول زندگي همه چيز روبه راه و خوب بود. مسافرت های مان خاطره انگیزترین لحظات عمرم بود و در کنار مریم خوشبختی را احساس می کردم.اما اکنون که ۱۰سال از زندگی مشترک مان می گذرد دیگر خبری از آن شور و نشاط نیست.
احساس می کنم روز به روز از همديگر فاصله گرفته ايم. علاوه بر این حالا که رفته رفته گرد پیری به سروصورت من نشسته است فکر می کنم همسرم از این که بخواهد در کنار من در شهر قدم بزند خجالت می کشد.
آسیب هایی که باید جدی گرفت
مسلما تفاوت سنی که در برخی مواقع حالت «شکاف سنی» به خود می گیرد برای زوجینی که بیش از یک دهه با یکدیگر فاصله سنی دارند مخاطرات زیادی را به همراه دارد. پختگی زیاد یکی از طرفین در مقابل ناپختگی و بی تجربگی های طرف مقابل، مهم ترین عاملی است که کفه ترازوی ارتباط را در بیشتر ابعاد زندگی زناشویی نامتوازن می سازد.
ترس اينكه رزوي همسرش او را ترك كند، وابستگی به او، احساس برتری و کامل بودن، موظف دانستن خود واحساس مسئولیت نسبت به کنترل رفتارهای فرد کوچک تر، زیر سوال بردن تعدادی از رفتارهای او، کهولت سن و زوال جسمی و ... همه و همه از جمله نگرانی هایی است که در این نوع روابط گریبان گیر همسر «مسن تر» می شود.
فرد «کوچک تر» نیز با نگرانی هایی نظیر دلزدگی و سردشدن نسبت به رابطه زناشویی، احساس بی حوصلگی و تمایل به انزوا، احساس خجالت زدگی از حضور در جمع و معرفی همسر به دوستان و آشنایان، حس پشیمانی و ...، دست و پنجه نرم می کند.
فاصله سنی زیاد در کدام سنین مخاطره بیشتری ایجاد می کند؟
بسته به این که زن و مرد در کدام دهه از زندگی شان به ازدواجی با فاصله سنی زیاد «بله» می گویند، میزان مخاطراتی که شکاف سنی ایجاد می کند، کم یا زیاد می شود. به طور کلی ازدواج در دوره نوجوانی و اوایل جوانی به دلیل اتخاذ تصمیم های هیجانی و عاطفی طرفین و احساسی عمل کردن آن ها در امر انتخاب همسر، چه برای دختران و چه برای پسران جدای از اهمیت مبحث فاصله سنی، توصیه نمی شود.
به عبارت دیگر شرایط و نکات حائز اهمیت در ازدواج دختری ۱۳ساله که ۱۱سال با همسرش اختلاف سنی دارد، کاملاً متفاوت از شرایط ازدواج دختری ۲۷ساله با مردی ۳۸ساله است. یقینا تفاوت سنی زیاد در ازدواج هایی که طرفین خصوصا دختر از نظر سنی به نوعی ثبات و پختگی عاطفی، هیجانی، شخصیتی، اخلاقی و جسمی رسیده باشد و بتواند روی خط ثابتی از مدیریت هیجانی حرکت کند به مراتب خطرات کمتری را در پی دارد.
يك خبر بسيار خوب كه شايد بسياري از زوج ها با شنيدن آن احساس خوبي پيدا كنند كه اگر يك رابطه ي موفقي داريد چه ازدواج كرده باشيد يا نه مي توانيد با برخي از اعمال و رفتار هاي جديد اين رابطه ي خوبتان را براي هميشه حفظ كنيد يا آن را روز به روز بهتر كنيد.با اينكه خيلي متخصصين بر اين باورند كه بايد بر روي درست كردن اشكالات متمركز شد ولي بر اساس تحقيق هاي من اضافه كردن رفتارهاي مبت به يك رابطه باعث خوشنودي بشتر زوج ها مي شود. درمطالب زير به 10 نكاتي كه باعث هرچه عميق تر شدن رابطه تان خواهد شد اشاره خواهيم كرد.
۱- خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.
بيشتر انسانها رويا پردازي مي كنند و در تصورات خود آرزو دارند طرف مقابلشان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. ولي بهتر است نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقعبینانه هستند. انتظارات غیرواقعبینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.
۲- هر از گاهی مهربان شوید.
اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، “من به تو فکر می کنم” برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک خوب و محبت انگيز مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.
۳- ۱۰ دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.
بیشتر زوج ها فکر می کنند که به طور مداوم در حال ارتباط با هم هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟ زوج های خوشبخت در تحقیق من بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان ، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا ، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. روزانه 10 دقيقه از وقتتان را اختصاص دهيد که با همسرتان درمورد چیزی جز کار ، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.
۴- هر هفته عاشق شوید . قرارملاقات های ناگهانی بسيار كاري خوب و فوق العاده هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرارملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید. یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و علاقه شان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.
۵- با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.
رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد. این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود. جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس های مختلف بروید.
اينكه هيچ زن و شوهري در تمام مدت زندگيشان دچار هيچ گونه مشكل يا ناسازگاري نشوند امري محال و غير ممكن است. اگر حتي شما جزء آندسته از آدمهايي باشيد كه حتي به ندرت دچار مشكل يا اختلاف مي شود بهتر است بدانيد بدانيد در مورد بروز اين مشكلات چگونه رفتار كنيد. معمولا مشکلات زوجها حول محور مسائلی مثل پول، روابط جنسی و بچههاست؛ پس بهتر است قبل از آنکه زیر یک سقف بروید و زندگی مشترک خود را رسما شروع کنید، راجع به این مسائل به طور شفاف با هم حرف بزنید. البته گاهی اوقات علیرغم تمام تدابیر اندیشیده شده، باز هم در زندگی مشترک در موقعیتهایی قرار میگیرید که فکر میکنید هیچ یک از آنها تأثیری نداشتهاند. زوجهای موفق که بسیار کم دچار اختلال و مشکل میشوند، میدانند چگونه باید بحرانها را مدیریت کنند.
آنها مطالعه میکنند، در برخی سمینارها شرکت میکنند و به رفتارهای زوجهای موفق بیشتر توجه و دقت دارند. در اینجا ما به چند مورد از مشکلات عمومی و روشهای حل آنها اشاره میکنیم: ریشه تمام مشکلات زوجها ارتباطات ضعیف آنها و عدم مهارت کافی برای ایجاد رابطه با یکدیگر است.
روشهای حل مشکل: برای رابطه داشتن و رسیدن به این مهارت، وقت بیشتری صرف کرده و با یکدیگر رابطه واقعی برقرار کنید. وقتی در کنار هم هستید و قرار است راجع به موضوعی با هم حرف بزنید، تلفن خود را در حالت سکوت قرار دهید و محیط خانه را خلوت کنید؛ طوری که هیچچیز ارتباط شما را قطع نکند.
اگر عادت داريد با صداي بلند حرف بزنيد، بهتر است در یک مکان عمومی، مثل کتابخانه، پارک و یا رستوران یکدیگر را ملاقات کنید تا همواره توجه داشته باشید که صدایتان را بالا نبرید و دیگران را متوجه خود نکنید.قبل از شروع صحبت بهتر است برخي موارد را در خود بقبولانيد؛ مثل اینکه کسی حق ندارد حرف دیگری را قطع کند و یا از عباراتی مثل تو هیچوقت، تو همیشه و … استفاده کند. به خاطر داشته باشید که یک بخش اصلی ارتباط، خوب گوش دادن است؛ بنابراین باید واکنش شما به گونهای باشد که همسر یا طرف مقابلتان مطمئن شود شما به حرفهایش گوش میکنید.
مثلا مستقیم به چشمهایش نگاه کنید، با ناخنهایتان بازی نکنید و فقط وانمود نکنید که حرفهایش را گوش میدهید؛ بلکه این کار را به طور واقعی انجام دهید. رفتار شما باید به گونهای باشد که او بداند شما منظورش را فهمیدهاید. حتما برخی جملات او را دوباره تکرار کنید و از او راجع به منظورش بپرسید؛ مثلا: «چیزی که من فهمیدم این است که تو معتقدی کارهای زیادی را باید در خانه انجام دهم؛ در حالی که هر دو به یک اندازه در خارج از خانه نیز مشغول به کاریم.»مشکلات مربوط به پول حتی قبل از آنکه زندگی مشترک خود را رسماً شروع کنید، وجود دارند؛ مثل وقتی که مجبور به پرداخت هزینههای عروسی خود هستید.
روشهای حل مشکل: بهتر است راجع به وضعیت مالی خود صادقانه با همسرتان حرف بزنید. اگر مشکل مالی شما چندان جدی نیست و خیلی زود هم برطرف میشود، اصلا به آن اهمیت ندهید و به روال عادی زندگی برگردید. میتوانید برخی از مخارج خود را که اضافی به نظر میرسند، حذف کنید تا بار مشکلاتتان سبکتر شود. برنامهریزی کنید که یک نفر مسوول امور مالی خانه باشد و نفر دیگر مسوول پسانداز کردن. قبول کنید که تمام این کارها به نفع خودتان است. خودتان و همسرتان را سرزنش نکنید. بهتر است برای رفع مشکلات مالی هر دو کار کنید. داشتن استقلال مالی کمک میکند تا بخشی از هزینهها کاهش یابد. اهداف کوتاهمدت و درازمدت خود را مشخص کنید. داشتن اهداف شخصی نیز بسیار خوب است؛ اما اهداف مربوط به خانواده در اولویت هستند. مراقبت از همسر و بچهها جزء وظایف شماست؛ بنابراین با برنامهریزی صحیح کاری کنید که نیازهای اصلیشان برطرف شود. این روزها بیشتر زن و شوهرها هر دو در محیط خارج از خانه کار میکنند و حتی برخی از آنها دو شغله هستند؛ بنابراين بهتر است كارهاي خانه به طور مساوي تقسيم و انجام شود. روشهای حل مشکل: میتوانید تمام کارها و امور مربوط به خانه را بنویسید و با توافق یکدیگر، آنها را بین خودتان تقسیم کنید. کارها باید به طور مساوی تقسیم شوند و با فشار بیشتر به یکی از زوجها موجب رنجش و اذیت بیشتر او نشود. اگر یکی از زوجها به کارهای خانه علاقه دارد و یکی دیگر از انجام کارهای خانه متنفر است، میتوانید به گونهای کارها را تقسیم کنید که یک نفر کارهای خانه را انجام دهد و یک نفر عهدهدار خرید و رسیدگی به کارهای حیاط و باغچهها باشد. اعتماد، بخش اصلی یک رابطه است. آیا رفتار خاصی در همسرتان میبینید که مانع از اعتماد شما به او میشود؟ یا اینکه یک مساله یا اختلاف حلنشده بین شما وجود دارد که این اعتماد را از شما یا او سلب میکند؟
روشهای حل مشکل: شما و شریک زندگیتان با رعایت برخی نکات میتوانید کاری کنید که اعتماد بیشتری به هم داشته باشید. ثابت قدم باشید وقتشناس باشید به آنچه که قول میدهید، عمل کنید دروغ نگویید؛ حتی دروغ مصلحتی منصف باشید؛ حتی هنگام اختلاف و درگیری به احساسات همسرتان احترام بگذارید و احساسات او را جریحهدار نکنید؛ حتی اگر با او اختلافنظر بسیاری هم دارید، هرگز احساسات او را نادیده نگیرید. وقتی که قول میدهید با او تماس میگیرید، به قولتان عمل کنید. اگر کاری پیشآمد که مجبور شدید دیرتر به خانه بروید، حتما طی یک تماس به همسرتان خبر دهید. وظایف مربوط به خانه و خانواده را انجام دهید و کوتاهی نکنید. وقتی که کاری درست پیش نرفت، بیش از اندازه واکنش نشان ندهید. زخمهای کهنه را باز نکنید و سعی کنید برخی خاطرات تلخ را فراموش کنید.
از حسودي بپرهيزيد. تا انجا كه مي توانيد به حرف هاي همسرتان را با تمام وجود بشنويد. البته زندگی پستی و بلندیهای بسیاری دارد و شما میتوانید هر دو با هم کاری کنید که این مشکلات به حداقل برسند. واقعبین باشید. هر آنچه را که نیاز دارید و میخواهید، به طور مستقیم به او بگویید. خوش مشرب و شوخطبع باشید. برخی چیزها را به حال خود رها کنید و سعی کنید از زندگی بیشتر لذت ببرید. کارهای خود را به دیگران محول نکنید. هر چه کمتر بدانید و کمتر تلاش کنید، مهارت کمتری در ایجاد یک رابطه خوب خواهید داشت. ناسازگاریها و اختلافات گاه و بیگاه جزء لاینفک زندگی است، اما اگر شما و شریک زندگیتان در اثر این اختلافات اتفاقی، زندگی و رابطهتان را به معنای واقعی از دست میدهید و هر چه میگذرد احساس میکنید ارتباطتان سردتر میشود، بهتر است دست به کار شوید و آرامش و گرمی را دوباره به زندگیتان برگردانید. شما قربانی نیستید. چگونه رفتار کردن و نوع عکسالعملتان را خودتان انتخاب میکنید.
با خودتان صادق باشید. آیا در فکر یک راهحل مناسب برای مشکلات خود هستید و یا اینکه ترجیح میدهید بنشینید و عواقب کارها و رفتارهای خود را ببینید؟ اگر با فکر کردن به رفتار و کردار خود به این نتیجه رسیدید که خوب عمل نکردهاید، هماکنون بهترین زمان برای تغییر رویه است؛ بهتر است شروع کنید. اگر ترجیح میدهید به رفتارهای قبلی خود ادامه دهید، باید رنج و عذاب ناشی از آن را نیز تحمل کنید و نمیتوانید انتظار دیگری داشته باشید. این را بدانید که با اندک تغییری در رفتارهایتان شاهد بزرگترین تغییرات در زندگی خواهید بود؛ مثلاً اگر عادت دارید وسط حرفهای همسرتان بپرید و شروع به دفاع از خود کنید، بهتر است با کمی درنگ کردن، کمکم این عادت را کنار بگذارید. خواهید دید که با همین مقدار کم مکث کردن چه نتیجه بزرگی به دست میآورید و چقدر اختلافاتتان کم میشود. وقتی که اشتباه میکنید، آن را قبول و معذرتخواهی کنید. برای یکبار این روش را امتحان کنید و ببینید چه نتیجهای عایدتان میشود. شما نمیتوانید رفتارهای دیگران را کنترل کنید؛ ولی حتما میتوانید این کار را در مورد خودتان انجام دهید.
هر انساني جايز الخطاست و ممكن است دچار اشتباهاتي در زندگي خودش شود این باور همه ی ماست ؛ ولي اين به آن معنا نيست كه هر اشتباهي بكنيم ؛ بلکه یعنی هیچ انسانی عاری از اشتباه نیست . همه ما کم و بیش در زندگی اشتباهاتی داشته و داریم.مهم اين است كه از اشتباهات خود عبرت بگيريم و ديگر آنها را تكرار نكنيم .زن و شوهر در زندگی مشترک هم عاری از اشتباه نیستند. در واقع گاهی این اشتباهات ما هستند که پایه های یک زندگی خانوادگی را به لرزه در می آورند. هنگام بروز اشتباهی از جانب همسرمان ، لحن ما برای گفتن آن می تواند تشدید کننده ی شرایط بد پیش آمده باشد ؛ اما به هرحال مسئله ای است که باید گفته شود.
آیا باید اشتباهات همسرمان را به روی همسرمان بیاوریم؟
یکی از مشکلاتی که زن و شوهر ها با آن روبه رو می شوند ، شرایطی است که اشتباهی از جانب آنها رخ می دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن را نمی داند. سوال مهمی که برای فرد در این شرایط ایجاد میشود، این است که آیا باید این اشتباه را به روی همسرش بیاورد یا از آن بگذرد؟ نکته ی ظریفی در این تصمیم گیری وجود دارد.گاهی اشتباهی که از همسرمان سر زده، عمدی نیست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکب نشده؛ بنابراین جدای از مساله ی ناراحتی پیش آمده ،مهم است که بدانیم همسرمان از آنجا که عمدی این اشتباه را انجام نداده؛ پس اشرافی هم به آن ندارد. یعنی او نمی داند که او اصلا کار اشتباهی انجام داده است .در این شرایط او حق دارد که بداند رفتار یا گفتارش درست نبوده ؛ چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتی ما بشود ، نوع ناراحتی شدت یافته مااز تکرار این عمل اشتباه ، او را می رنجاند و این توقع هم در وی شکل میگیرد که” من که نمیدانستم این کارم از نظر تو اشتباه است” .پس بهتر است آنچه را حس می کنیم میتواند تکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بی خبر است را حتما به او بگوییم.
فضایی محترمانه برای گلایه
هنگام مطرح كردن اشتباه همسرتان بهتر است در كمال آرامش با او صحبت كنيد و دعوا يا مشاجره به راه نيندازيد . سر او داد نکشید.با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید.تنها گفتن این که ” من از این کارت خوشم نیومد”کافی نیست و ممکن است زمینه ساز لجبازی هم بشود .علت ناراحتی تان را عنوان کنید تا اگر سوء تفاهمی ایجاد شده،ب رطرف شود.اگر همسرتان پی به اشتباهش می برد، لازم نیست دیگر ادامه بدهید و موضوع را پشت سر هم تکرار کنید. وقتی اشتباهی عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت ، آن را پایان یافته بدانید و بار دیگر در مساله ی دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد ،آن را پیش نکشید.
همه ي ما تابحال مشكلاتي داشتيم كه توانستيم به كمك خانواده مان و عملكرد صحيح آنها آنها را پشت سر كنيم. در هنگام مشكلات به موقع به دادمان رسیدهاند یا ما را در شرایط بد یاری دادهاند. همچنین لحظاتی را به یاد داریم که در خانواده احساس بدی داشتهایم و شاهد بودهایم که خانوادهمان عملکرد نامناسب یا ناشایستی داشتهاند و نتوانستهاند درست تصمیم بگیرند یا درست عمل کنند. نتوانستهاند درست واکنش نشان دهند یا رفتار مطلوبی داشته باشند. بايد اين را به ياد داشته باشيم كه اين خانواده است كه شخصيت ما در آن شكل مي گيرد. ما هر چه از خانواده و نقش آن بگوییم کم گفتهایم و همچنان جای سخن گفتن درباره خانواده وجود دارد. شاید شنیده باشید که میگویند دو نوع خانواده وجود دارد. خانواده بالنده و خانوادههای غیر بالنده. در خانواده بالنده شرایط برای رشد و بالندگی فرد فرد خانواده، از والدین گرفته تا فرزندان، فراهم است.
در چنین خانوادههایی احترام گذاشتن به علايق و سليقه هاي ديگران بسيار مهم است. افراد به هم اعتماد دارند و اعتماد به نفس شان هم بالا است. هر کس میتواند بدون آنکه تحقیر یا تمسخر شود از نظرات و عقاید و خواستههای خود سخن بگوید. همه میتوانند به حرف هم گوش کنند. گوش کردن واقعی. هر کس جایگاه و ارزش خود را دارد و کسی به خاطر خواستهها یا احساسش زیر سوال نمیرود. اما خانوادههای غیر بالنده درست برعکساند. دراین خانوادهها کسی ارزش حقیقی ندارد. اعتماد به نفسها پاییناند. احترام وجود ندارد یا کمرنگ است. شرایط رشد فراهم نیست بلکه بیشتر نوعی خودکامگی و زور و اجبار وجود دارد. کسی به حرف کسی گوش نمیدهد یا واقعا گوش نمیدهد. افراد خانواده در نظر دادن آزاد هستند و بدتر از همهاین که کسی نمیتواند از احساس واقعیاش حرف بزند. اگر میخواهید خانواده بالندهای داشته باشید باید همیشه نکاتی را مد نظر داشته و بدان عمل کنید. اولین رکنهای هر خانوادهای زن و شوهر هستند. حتی قبل از آنکه زن و شوهر بچهدار شوند و خانواده شکل بگیرد لازم است خود آنها افرادی سالم و از نظر روانی پویا و بالنده باشند. دراین جا میخواهیم بدانیم زن و شوهر پویا و بالنده به چه معناست؟
زن و شوهر درخانواده بالنده
یکی از دستاوردهای غم انگیز روانشناسان و متخصصین خانوادهاین است که زن و مردی که خود، از سلامت روان و رفتار برخوردار نباشند نمیتوانند فرزندان سالم و بالنده داشته باشند. زن و مرد سالم ،علاوه براین که باید همه نشانههای سلامت را داشته باشند لازم است قبل از فرزندان به فکر بالندگی و موفقیت خود باشند. حتما تعجب میکنید و میگوییداین طور که تبدیل میشوند به افرادی خودخواه و از خود متشکر! اما این طور نیست. بچهها از پدر و مادری که به خود توجه دارند و برای خود و نظرات و پیشرفت خود ارزش قائلند بسیار بیشتر چیز یاد میگیرند تا از پدر و مادری که خود را دوست ندارند و همه امید و آرزویشان موفقیت فرزندان است. معمولا فرزندان دسته دوم بسیار لوس و خودخواه یا بی انگیزه بار میآیند. آنها حتی در زمانی که همه وسایل رفاهشان فراهم است تصور میکنند زیر فشارند. پدر و مادر خواهی نخواهی روی آنها بشدت متمرکزند و بدون توجه به نیازهای خود تنها نیازهای فرزندان خود را برآورده میکنند و خواهی نخواهی از آنها انتظار دارند که دگرگون شوند و ناگهان تبدیل شوند به یک انسان موفق و سرآمد. آنها الگوی مناسبی را به بچهها نشان نمیدهند تا فرزندشان آنرا درونی کند و با آن همانند سازی کنند. الگویی که به فرزندانشان نشان میدهند انسان درمانده و شکست خوردهای است که در زندگی به هیچ نرسیده و حالا دارند فرزندشان را مجبور میکنند تا به جای آنها به جایی برسد! فرزند از چنین مادر و پدری بیزار است. او خود را در پرقو میبیند اما چه فایده؟ بیرون از پر قو، پدر و مادر ناکامی هستند که خودشان هیچ ندارند و برای خود کاری نمیکنند در عوض دارند او را وادار به موفقیت میکنند! در حالیکه موفقیت یک چیز اجباری و زوری نیست.
همانند سازی با والدین
فرزندان ما از سالهای اولیه کودکی شروع به همانند سازی با ما میکنند. روانشناسان معتقدند در حالت عادی فرزند با والد همجنس خود همانندسازی میکند اما در برخی حالات که طرح آنها از حوصلهاین مقاله خارج است فرزند ما با والد غیر همجنس نیز در برخی ویژگیها و رفتارها همانند سازی دارد. او آگاهانه یا نا آگاهانه همان کارهایی را انجام میدهد که ما انجام میدهیم. حتی الگوهای دیگرمانند دروغگویی، واکنشهای عصبی و پرخاشگری، شادی یااندوهناکی و بسیاری از رفتارهای ریز و درشت را از ما یاد میگیرد. بسیاری از مراجعینی که کودکانشان عصبانی میشوند، سر خود را به دیوار میکوبند، موهای خود را میکشند، فریاد میزنند، جیغ میزنند یا… در هنگام مراجعه به روانشناس و بررسی و تحلیل رفتارها متوجه میشوند که همهاین رفتارها را کودک از خود آنها یا همسرشان آموخته، آنرا درونی کرده و به عنوان یک الگوی ثابت رفتاری، حالا دارد همه آنها را اجرا میکند! بنابراین هر آرزویی که برای کودکان و کلاً برای فرزندانتان دارید اول باید خودتان به آن برسید. هر رفتاری که میخواهید فرزندتان داشته باشد باید اول خودتان آن را داشته باشید. اگر میخواهید فرزندتان راست بگوید باید خودتان راستگو باشید و اگر میخواهید رفتار پرخاشگرانه را از فهرست رفتارهای کودکتان حذف کنید نخست باید آنرا از فهرست رفتارهای خود پاک کنید
ارتباط در خانواده
یکی از مباحث مهم و کلیدی در هر خانواده، میزان ارتباط و کیفیت رابطهای است که بین افراد خانوادهایجاد میشود. هر فردی در خانواده احتیاج به توجه و محبت دارد. هیچکس ازاین قاعده مستثنی نیست. ممکن است فرزندان خصوصا در کودکی و نوجوانی نیاز بیشتری به محبت و توجه داشته باشند ولی پدر و مادر نیز نیاز به محبت و توجه دارند.این توجه و محبت، اگر بخواهد حقیقی باشد باید در پرتو یک رابطه بالنده و موثر ابراز شود نه بصورت ماشینی. در یک رابطه خوب، هر دو طرف رابطه، لذت میبرند، یاد میگیرند و توجه و محبت دریافت میکنند و احساس رضایت میکنند. در یک رابطه خوب هر دو طرف بلدند خوب گوش بدهند، عمق موضوعی را که با آنها مطرح میشود درک کنند و میتوانند در رفع مسائل به هم کمک کنند. پدر و مادرها باید ژست سوپرانسان بودن خود را وقتی سوپر انسان نیستند کنار بگذارند، و به شکلی حقیقی در رابطه ظاهر شوند. آنها حل المسائل نیستند، بال ندارند و نمیتوانند همه مشکلات خانواده و فرزندان را به تنهایی حل کنند. بلکه باید روش حل مسئله را به فرزندان بیاموزند.
گاهی بد نیست مشکلات را با فرزندان مطرح کنند و وقتی کمکی از دست فرزندشان بر میآید از کمک او بهره مند شوند.این بدین معنا نیست که باید بار خود را بر دوش فرزندان خود بیاندازند. بلکه منظور رشد دادن فرزند در محیط و شرایط واقعی است. به هر حال فرزندان ما باید بدانند دنیا جایی است که در آن محرومیت، مشکلات، مسئله و ناکامی هم وجود دارد. ما نباید فرزندانمان را از مشکلات دور نگه داریم بلکه اگر پدر و مادر خوب و بالندهای باشیم باید آنها را با روشهای حل مشکلات و مسائلاشنا کنیم.این کار با برقراری ارتباط موثر و درست با آنها و حتی با برقراری یک ارتباط سالم و موثر با همدیگر (زن و شوهر) میسر میشود. اگر ارتباط برقرار کردن را بلد نیستید، قبل از هر کار دیگری در زندگی ، سعي كنيد آن را ياد بگيريد.
هرشخصي در زندگي براي همسريابي و پيدا كردن شخص مورد نظر به دنبال عشق است اما آیا تاكنون به اين موضوع فكر كرده ايد كه ايا فقط عشق سبب خوشبختي شما در زندگي مي شود؟ عشق در کنار لذت، خوشحالی، اعتماد و شکوفایی شخصی است که معنی پیدا میکند…. در زير 5 كليد اساسي ذكر شده كه به شما كمك خواهد كرد تا واقعا در زندگی مشترک احساس خوشبختی کنید:
عاشق کسی شوید که عاشق شماست
اين را به ياد داشته باشيد كه قبل از اینکه وارد یک رابطه کاملا یکطرفه شوید، درست فکر کنید. اینکه شما مرد یا زنی را با تمام وجود دوست داشته باشید اما او حتی نگاهی به شما نیندازد كار درستي نيست. سعي كنيد كسي را دوست داشته باشيد كه او هم متقابلا شما را دوست داشته باشد. دل بستن به فردی که به شخص دیگری علاقه دارد یا متعهد نیست و نسبت به شما بیتفاوتی میکند، کار صحیحی نیست و از چنین زندگی نمیتوان انتظار خوشبختی داشت. اگر عاشق چنین فردی هستید تنها ۲ راه وجود دارد؛ یا او را فراموش کنید یا کاری کنید که عاشق شما شود. تنها در صورتی که هر دوی شما به هم عشق بورزید ـ آن هم عشق واقعی ـ خوشبختی نصیبتان میشود.
آدمی شبیه خود بیابید
درست است که هميشه میگویند قطبهای متضاد همدیگر را جذب میکنند اما بهتر است بدانید کسانی که ارزشها و انگیزههای مشابهی دارند در زندگی بيشتر موفقتر هستند. بهتر است فردی را که برای زندگی انتخاب میکنید عقاید مشابهی با شما داشته باشد حتی مسائل و علائق سادهای مانند رنگ، موسیقی، برنامه تلویزیونی و مزههای یکسان و مشابه بین دو نفر میتواند سبب نزدیک شدن بیشتر آنها به هم شود. عقاید سیاسی و اجتماعی یکسان و داشتن ارزشهای مشابه، روابط زناشویی را قویتر میکند.
همه ي ما به دنبال اولين چيزي كه در همسريابي و ايجاد زندگي مشترك مي گرديم عشق است اما آیا واقعا عشق است که باعث خوشبختی میشود؟ عشق در کنار لذت، خوشحالی، اعتماد و شکوفایی شخصی است که معنی پیدا میکند….
ما در زير 5 كليد اصلي كه باعث احساس خوشبختي شما در زندگي مشتركتان مي شود براي شما ذكر مي كنيم :
عاشق کسی شوید که عاشق شماست
قبل از اینکه وارد یک رابطه کاملا یکطرفه شوید، درست فکر کنید.اينكه شما مرد يا زني را با دوست داشته باشيد و او به شما هيچ حسي نداشته باشد كاري عاقلانه نيست. سعي كنيد عاشق فردي شويد كه او هم به طور متقابل شما را دوست داشته باشد. دل بستن به فردی که به شخص دیگری علاقه دارد یا متعهد نیست و نسبت به شما بیتفاوتی میکند، کار صحیحی نیست و از چنین زندگیای نمیتوان انتظار خوشبختی داشت. اگر عاشق چنین فردی هستید تنها ۲ راه وجود دارد؛ یا او را فراموش کنید یا کاری کنید که عاشق شما شود. تنها در صورتی که هر دوی شما به هم عشق بورزید ـ آن هم عشق واقعی ـ خوشبختی نصیبتان میشود.
آدمی شبیه خود بیابید
درست است که میگویند دو چيز متضاد همدیگر را جذب میکنند اما بهتر است بدانید کسانی که ارزشها و انگیزههای مشابهی دارند در زندگی موفقتر هستند. بهتر است فردی را که برای زندگی انتخاب میکنید عقاید و خصوصيات مشابهی با شما داشته باشد حتی مسائل و علائق سادهای مانند رنگ، موسیقی، برنامه تلویزیونی و مزههای یکسان و مشابه بین دو نفر میتواند سبب نزدیک شدن بیشتر آنها به هم شود. عقاید سیاسی و اجتماعی یکسان و داشتن ارزشهای مشابه، روابط زناشویی را قویتر میکند.
آيا از ديدارهايي كه منجر به يك رابطه ي جدي و صميمي نشده است و يا برخورد با مردهايي كه اصلا آمادگي ازدواج و يا يك عشق حقيقي را ندارند كلافه شده ايد؟
اگر تمام تلاش خود را براي پيدا كردن يك فرد مناسب كرده ايد ولي چندان موفق نشده ايد ديگر وقت آن رسيده ديدگاه خود را در جستجوي فرد مورد نظر تغييردهيد در این بخش با پنج اشتباه متداول زنان در بازی عـشق آشنا میشوید. اگــر بـرخـی از ایـن دلایــل بــرایــتـان آشــنــا بــود، خـود را سرزنش نکنید. فقط بدانید که لیاقتتان بیشتر بوده و عهد ببندید که برای بهتر بودن تغییر نمایید.
۱)اگر فکر کنید که عشق هرگز شما را پیدا نخواهد کرد , چنین نیز خواهد شد
بسـیـاری از زنـان نـاامـیدیـهــای رومانتیکشان آنها را متقاعد نموده که برای ایـنـکه مـورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند، به صـورت ذاتــی چیزی درونشان وجود ندارد. آنها مثلا میگویند: “کی حاظر میشه با من ازدواج کنه؟ مطمئنم که تا آخر عمرم تنها میمونم.”
بطور واضح چنین زنانی همانند من و شما شایسته و سزاوار عـشق هستند. ( بله، ما سزاواریم!) اما آنها دارای مشخصه ای ترسناک می باشند که می تـوانـد بـرای سـالهای متمادی باعث تنها ماندنشان گردد: “پیشگویی کامبـخش.” یعنی مسـئـلـه ای واقعـیـت می یابد چون مردم انتظار واقعـیتش را داشته و بگونه ای رفتار میکـنند کـه باعث اتفاق افتادن آن گردد. پیشگویی کامبخش مسری نیست اما سبب میگردد تا ارتـباطات بالقوه به سویی مخالف بحرکت درآیـنـد. آن یـک بیـماری مـوذی اسـت. بـطور فیــزیکی، بیمار را دست نـخورده باقی میگذارد. اما هر قدر فردی بیشتر بگوید، “من هرگز عشقی نخواهم یافت،” احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش میابـد. بـطور متـضـاد، هـر انــدازه افق دیدگاه کسی روشنتر باشد — ” من چنـان آدم شـاداب و بـا طــراوتی هستم که حتما همدمی پیدا خواهم کرد” — پیشگویی آینده رومانتیک او نیز روشنتر خواهد بود.
اگر شما جزء کسانی هستید که افکارشان از دریغ و افسوس پر شده است،دست بکار شوید: مجله ای تاسیس کنید. هر روز چیزی دوست داشتنی درمورد خودتان بنویسید. این کار به مرور زمان آسان تر خواهد شد. حتی می تـوانید با برخی از دوستان نزدیک یا اقوام خود هم فکری نمایید تا آنها بتوانند دلایلی که فکر می کـنند باعث خوشبختی یک مرد با داشتن شما میگردد را بیان نمایند. علت این تقاضای خـود را برای آنها بیان کنید، آنـها نـیـز احتمالا از کمک کردن به شما خوشحال خواهند شد. هرگـاه فـکـری مـنـفـی در شرف حمله به ذهنتان قرار گرفت، آنرا با فکری مثبت جایگزین نمایید.
۲)ایده بد بودن همه مردان را لگد کوب کنید.
خبر خوب: بدانيد نسل مردان خوب هنوز منقرض نشده. آنها هنوز بطور وسیع یافت میشوند. نـکتـه ایـن اسـت کـه بـیـاموزیـد یـک مرد شایسته را هم تشخیص دهید و هم بخواهید. سحر یکی از دوستان من میگوید: “چنـدین سال جذب مردانی میشدم که ماموریتشان اذیـت کردن من بود. از زد و بندهایشان معلوم بود. وقتی میگفتند با من تماس میگیرنـد هیچگاه این کار را انجام نمیدادند، مرتب دروغهای احمقانه به هم میـبافتـند، می گفتند که مرا دوست دارند بعد به سراغ زنان دیگر می رفتـنـد. حـتی یکی از آنهـا می خواست بهترین دوست من را از راه بدر کند.” سحر مرتب سرزنش میکـرد کـه رابطه هایش مملو از تقلب و فریبکاری بوده است: هیچ مردی نمی تـواند خـوب و با وفا باشد. تا اینکه او در مراسم عروسی دختر عمویش شرکت کرد. او گفت: “سـامان، داماد عسل، بهترین مرد دنیاست او حـتما عسل را خوشبخت و برای خوشحال کردن او زندگی خواهد کرد. وقتی برق شیرین و دوست داشتنی چشمان سامان را دیدم، بــا خـودم عهد بستم که روزی با مردی آشنا شوم که همانند گنجینه به من نگاه کند.”
سحر وقفه ای در روابط خـود ایـجاد نموده و درباره وسـواس فـکریش نـسبت به مردان بد کمی به تفکر پرداخت. او میگوید: “پدرم آدمی خوشگذران و به عنـوان یـک شـوهر و یـک پدر سرد و بی مسؤلیت بود. وقتی ۱۰ سال داشتـم مـا را تـرک کـرد. بعد از آن گه گاهی که او را میدیدم، برای جلب توجه او چرخ و فلک مـیرفتم. وقتی برای داشتن دوست پسر بـه انـدازه کـافی بـزرگ شـدم، بصورت مجازی با افرادی ارتباط برقرار می کـردم کـه دارای اخلاقیات پدرم بودند. زمانیکه به خودم آمدم و فهمیدم که چه کاری دارم انجـام میدهـم، بـا مردانی روبرو شدم که آنچنان هم زرق و برقی و غیر قابل اطمینان نبودند.”
امروز سحر نامزد دارد — شخصی هم تیپ سامان. او میگوید: ” نمیتوانم باور کنم که آن هـمه وقـت را با مردانی تلف کردم که همانند یک شیء بی ارزش با من رفتار میـکـردند. امـا ارزش آن را داشت، چون فکر میـکنم در نهایت به من آموخت که قدر یک مرد خوب را بطور حقیقی بدانم.”
امروزه اكثر افراد مخصوصا جوانان در جستجوي عشق حقيقي و اينكه چگونه مي توانند آن را بيابند هستند. ما در اينجا سعي كرده ايم كه در مطالب زير نكات مفيدي براي دستيابي شما به عشق حقيقي ذكر كنيم پس تمام نكات را تا انتها بخوانيد.
باور داشته باشید که می توانید به یک رابطه درازمدت دست یابید
اغلب افراد مجرد در حسرت و ارزوي يك رابطه ي منحصربفرد و فوق العاده هستند. اما تعداد معدودی از آنان به تحقق چنين رابطه اي باور دارند. برای مجردها حتی ملاقات با یک فرد جذاب، سازگار و دلخواه یک امر ناممکن قلمداد می گردد. این بسیار حائز اهمیت است که شما خودتان هم بايد باور داشته باشيدکه آشنایی با یک فرد مناسب و تشکیل یک رابطه درازمدت و حتی مادام العمر برای شما نیز امکانپذیر است. بخاطر داشته باشید که باور و ایمان نیمی از پیروزی در هر کاری می باشد.
فرد مناسب خود را تعریف کنید
بهترین شیوه برای انجام این کار آنست که ویژگی ها و صفات دوستان خود را که از نظر شما بسیار قابل ستایش می باشند را در آنها شناسایی کنید. شریک زندگی آینده شما می باید از همان ویژگی ها و صفات اخلاقی برخوردار باشد. اگر از نظر شما ویژگی هایی نظیر بالندگی معنوی، حس شوخ طبعی، مهربانی و یا تحصیلات عالیه تحسین برانگیز می باشند، شریک آینده شما نیز باید از آن خصوصیات برخوردار باشد ، و اگر شما به وجود چنين فردي اعقاد نداريد بهتر است به مرحله ي نخست برگرديد.
بیاموزید چگونه افراد ناشایست و نامناسب حال خود را شناسایی کنید
این نباید کار دشواری برای شما باشد. فردی که صفات و ویژگی های دلخواه و ارزشمند شما را نداشته باشد بعنوان یک شریک تازه نامناسب می باشد. همچنین فردی که تنها در حضور شما رفتارهای خوشایند و خوب از خود به نمایش می گذارد و نه شخص دیگری، باز برای شما نامناسب می باشد. علاوه بر آن افرادی که در پيشرفت يك رابطه عجله مي كنند آنها هم شايسته ي شما نيستند. اینگونه افراد معمولا سبب دلشکستگی شما می گردند.
با افراد نامناسب حال خود رابطه برقرار نکنید
چنانچه فردي فاقد خصوصيات دلخواه شما باشد و شما با او وارد يك رابطه شويد، تنها ناکامی و اندوه را متوجه خود ساخته اید. زيرا بعد از مدتي شما ميخواهيد ويژگي ها و خصوصيات او را تغيير دهيد. اما شریک شما بطور طبیعی در مقابل این تغییر از خود مقاومت نشان خواهد داد. عدم توانایی وی در برقراری ارتباط و یا گوش دادن به صحبت های شما و یا برآورده سازی نیازهایتان موجب می گردد که آنها را به اشتباه نشانه عدم علاقه مندی به خودتان تلقی کنید. اما تنها واقعیت آنست که شما فردی را برگزیده اید که متناسب و برازنده تان نیست.
برخي مواقع شك هايي بيهوده بدون هيچ دليلي نسبت به همسرمان در ذهنمان ايجاد مي شود كه ممكن است هفته ها يا ماهها در ذهنمان باقي بماند . زنجيره اي از افكار بيهوده در ذهن ما ايجاد مي شود. پرسیدهاید که چرا اینگونه میشوید آیا آنقدر دقیق شدهاید که بدانید در چه مواقعی این حالتها را بیشتر دارید و در چه مواقعی خیلی آرامترید و خوش بینانه به اطراف و مسائل مینگرید؟ ما بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم که روحمان هم مانند جسممان غذای مفید مي خواهد زمانی که غذای روحمان تمام میشود اتفاقاتی میافتد که مارا مجبور میکند که مدام در حال شارژ چیزهای مفید برای روحمان باشیم و این خوب است . بعضیها قبل از تمام شدن شارژ به فکر این هستند که کاری بکنند تا اتفاق بدی پیش نیاد. بعضیها هم میگذارند هر وقت شارژشان تمام شد بروند و شارژ شوند . و بعضی دیگر هم اصلاً نمیدانند کی شارژشان تمام شده.
حتما اين سوال براي شما پيش مي آيد كه چرا اين كار را بكنيم ؟ به دلیل اینکه با تمام شدن یا پایین آمدن شارژ انرژی، اعتماد به نفسمان را تا حدودی از دست میدهیم اضطراب، افسردگی، بدبینی، نارضایتی از خود، عصبانیت و کسالت سراغمان میآید و باتوجه به اینکه ظرفیت انرژی هر شخصی با شخص دیگر فرق میکند و میزان از دست دادن آن از فردی به فرد دیگر متفاوت است راههایی که هر شخص باید پیش بگیرد نیز متفاوت است برای اینکه همیشه شاداب باشیم و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشیم توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد.
به جسمتان توجه کنید سعی کنید تغذیه مناسبی داشته باشید برای اینکه کسل نباشید غذاهای چرب را از برنامهتان حذف کنید ورزش کنید حتی اگر به باشگاه نمیروید وقتی را برای پیاده روی بگذارید انجام حرکاتی مثل یوگا، ریلکس شدن را بیاموزید و در طول هفته انجام دهید.